چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:, :: 6 قبل از ظهر ::  نويسنده : ستاره

شَکیرا ایزابل مبارک ریپل : خواننده پاپ و پاپ راک اهل کلمبیا است. نام او (Shakira) گرچه «شکیرا» تلفظ می‌شود، همان نام عربی «شاکره» (به معنای دختر شکرگزار) است در منابع غربی «شاکره/شکیرا» را «زن پرفضیلت» معنی کرده‌اند.
مادر او اهل کلمبیا و جواهر ساز است و پدرش اهل لیبانس و نویسنده.
شکیرا در بین هشت خواهر و برادرش از همه کوچکتر است .
اصلیت عربی باعث علاقه او به شعرهای عربی و انس گرفتن و خواندن به این سبک شد و این خود دلیلی بود که او به سرعت پله های ترقی را طی کند .
او خوانندگی را ازسن هشت سالگی شروع کرد و در سیزده سالگی با شرکت سونی در کلمبیا قرار دادی بست.
شکیرا ایزابل مبارک ریپل Shakira Isabel Mebarak Ripoll در دوم فوریه ۱۸۷۷ در باران کویلا Barranquilla در کلمبیا به دنیا آمده است.پدرش ویلیام مبارک یک آمریکایی لبنانی تبار است و مادرش نیدیا ریپل Nidia Ripoll یک کلمبیایی است.او هفت خواهر بزرگتر از خود نیز دارد.

شکیرا از همان دوران بچگی به موسیقی و سرودن شعر علاقه زیادی داشت به طوری که در هشت سالگی اولین شعر خود را سرود و در یازده سالگی گیتار نواخت
در سیزده سالگی برای انتشار آلبوم جادو Magic که شامل ترانه هایی بود که او در سنین هشت تا سیزده سالگی سروده بود قراردادی با شرکت Sony Music Colombia امضا کرد.

او پس از این آلبوم Pres Descalzos یا همان پاهای برهنه Bare Feet را به بازار عرضه کرد.این آلبوم نقطه عطفی در زندگی هنری شکیرا بود.به جرات می توان گفت که این البوم با فروش چهار میلیون کپی در هشت کشور جهان نام شکیرا را به عنوان یک خواننده و آهنگساز توانای Pop-Rock بر سر زبان ها انداخت و بدین ترتیب بود که آلبوم بعدی او Donde Estan Los Ladrone به بازارهای آمریکا راه یافت.

شکیرا در جایی درباره نوع موسیقی خود می گوید:«من اگرچه یک کمبیایی بودم ولی به گروه هایی نظیر Led Zeppelin / The Care / The Police / The Beatles / Nirvana علاقه داشتم و با وجود این علاقه زیادی به موسیقی Rock داشتم به علت اینکه اصلیتی لبنانی دارم به موسیقی عربی نیز علاقه پیدا کردم و در واقع آهنگ هایی که می سازم ترکیبی از موسیقی Pop-Rock و عربی است.»

اولین آلبوم شکیرا به زبان انگلیسی Laundry Service (سرویس لباسشویی) است که در سال ۲۰۰۱ به بازار آمد.در ابتدا او خود علاقه زیادی به خواندن به زبان انگلیسی نداشت اگر چه به اندازه کافی به این زبان تسلط داشت ترجیح می داد تا اسپانیایی بخواند.تا زمانی که او با امیلیو و گلوریا استفان همکاری می کرد این دو نفر او را قانع کردند تا به زبان انگلیسی بخواند و از این رو او اولین ترانه خود را به زبان انگلیسی نوشت که این ترانه با نام اعتراض Objection در آلبوم سرویس لباسشویی جای گرفت.

                          

شکیرا از جواهرات متنفر است و از نظر او بدترین اشتباهی که یک زن می تواند بکند این است که به داخل آشپزخانه برود چون دیگر از آنجا نمی تواند خارج بشود.
خبر می رسید که او در مارچ 2001 با پسر رییس جمهور آرژانتین نامزد شده است.

  • 1991: Magia (اعجاز)
  • ۱۹۹۳: Peligro (خطر)
  • ۱۹۹۵: Pies Descalzos (پابرهنه)
  • ۱۹۹۷: The Remixes
  • ۱۹۹۸: ¿Dónde Están Los Ladrones? (دزدها کجایند؟)
  • ۲۰۰۰: MTV Unplugged
  • ۲۰۰۱: Laundry Service (سرویس رختشویی)
  • ۲۰۰۱: Servicio de Lavanderia 
  • ۲۰۰۲: Laundry Service: Washed & Dried (سرویس رختشویی، شسته و خشک‌شده)
  • ۲۰۰۲: Grandes Exitos (برترین آهنگ‌ها)
  • ۲۰۰۴: Live & Off the Record (پخش زنده و خارج از برنامه)
  • ۲۰۰۵: Fijación Oral Vol. ۱
  • ۲۰۰۵: Oral Fixation Vol. ۲
  • ۲۰۰۹: She Wolf (ماده گرگ)
  • ۲۰۱۰: This Time for Africa (جام جهانی آفریقای جنوبی)



 



چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:, :: 6 قبل از ظهر ::  نويسنده : ستاره

 

در ایرانباستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و كوس و كرنا میپرداختند. در اوستا بخش یسناها آمده كه پزشكان بیماران خود را با موسیقی ایرانیدرمان می كردند.
در آن دوران سه نوع موسیقی آئینی (دینی)، بزمی و رزمی مرسومبوده است، همچنین در جشن های طبیعت و روزهای تاریخی و ملی نواها و موسیقی ایرانیویژه ای اجرا می شد. در دوران هخامنشیان سرودها و ترانه هایی به نام هوره در جنگ هاو جشن ها اجرا می كردند كه امروزه در ایلام و سرزمین های غرب ایران با همین نامرایج است.
در دوران ساسانیان به ویژه بهرام گور و خسرو پرویز موسیقیدان هاییزیرنظر وزیر دربار «خرم باش» كار می كردند. در جشن های بزرگ، این نوازندگان وخنیاگران نواها و آهنگ های گوناگون اجرا می كردند. در شاهنامه آمده بهرام گور تعدادده هزار لوری (خنیاگر) از هند برای شادی و پایكوبی مردم به ایران آورد.
نبد هیچمانند بهرام گور
به داد و بزرگی و فرهنگ و زور
مشهورترین موسیقیدان هایاین دوران باربد، سركش، رامتین، بامشاد، آفرین و نكیسای چنگ نواز بودند. باربد برایهر روز هفته نوایی ساخت كه به هفت خسروانی معروف است. همچنین برای هر روز ماه سیلحن یا سی دستان و برای ۳۶۰ روز سال غیر از پنجه دزدیده، ۳۶۰ آهنگ یا ۳۶۰ دستان راساخت. آهنگ جامه دران كه در ردیف موسیقی ایرانی است از ساخته های نكیسا است كه باچنگ نواخته است.
دستان دیگری به نام دستگاه راست است كه باربد آن را ساخت وامروز جز دستگاه های هفتگانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگ ها و دستاننوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه بركوهان (ماه بالای كوهسار)، كین ایرج، سوگ سیاوش وگنج باد، گنج كاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره كرد.
موسیقی ایرانی دارای هفت دستگاه به نام شور، ماهور، نوا، همایون، سه گاه،چهارگاه و راست پنجگاه است و آوازهای ایرانی دارای سه بخش: دستگاه، نغمه و گوشهاست.
در ایران بعد از اسلام با اینكه موسیقی در اسلام نهی شده بود، با این حالدانشمندان اسلامی و موسیقیدانان بزرگ ایرانی درباره هنر موسیقی كتاب ها و نگارشهایی دارند.
از آن جمله می توان به بزرگان موسیقی در دوره اسلامی اشارهكرد:
ـ نشیط فارسی: از پیشگامان و سازندگان موسیقی عربی در قرن اولهجری بوده است. (۸۰ هجری)
 

ـابراهیم موصلی (ارگانی) و پسرش اسحق موصلی متولد شهر ارگان فارس عودنواز بودند. ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست، گویند او نهصد نغمه موسیقی ساخته و پسرشنیز نوشته هایی در باب اصول موسیقی نگاشته كه امروزه چیزی در دست نیست. (۲۳۵- ۱۲۵هجری)
ـ زریاب: یكی از موسیقیدان های ایرانی و شاگرد اسحق موصلی بوده و یكی ازبرجسته ترین خوانندگان و موسیقیدانان و نوازندگان عود در زمان هارون الرشید بود. یكی از آثار اوفی الاغانی است. (۲۴۶ هجری)
ـ ابوالعباس سرخسی یكی از نویسندگانایرانی و از مردم سرخس بوده و درباره موسیقی دو كتاب از او باقی است. (كتابالموسیقی الكبیر و كتاب الموسیقی الصغیر) (۲۸۶ هجری)
ـ ابوبكر زكریای رازیدانشمند بزرگ ایرانی كه در ری به تحصیل علوم گوناگون زمان خود می پرداخت و دربارهموسیقی كتاب فی الجمل الموسیقی را نگاشته است. در جوانی نیز عود می نواخت. (۳۱۳هجری)
ـ ابن خردادیه جغرافیدان ایرانی بوده و نیایش زرتشتی بوده اند ودرباره موسیقی آثاری مانند آداب السماع، طبقات المغنین (درباره خوانندگان) و رسالهای درباره سازهای زمان ساسانی نوشته است. (۳۰۰ هجری)
ـ ابونصر فارابی بزرگتریندانشمند قرن سوم و چهارم هجری است و در تمام علوم زمان خود استاد بود و او را معلمثانی بعد از ارسطو می دانند. فارابی موسیقی را در بغداد آموخت و سماع طبیعی ارسطورا چهل بار خوانده است و سازی شبیه قانون نیز ساخته است و درباره موسیقی، آثارشعبارتند از: كتاب الموسیقی الكبیر- و المدخل الی صناعته الموسیقی و كتاب الموسیقی.

ـابوعبدالله خوارزمی در اثرش مفاتیح العلوم از اصول موسیقی و ابزار و سازها سخن گفتهاست. (۳۷۰ هجری)
ـ رودكی شاعر نامدار و موسیقیدان بزرگ ایرانی كه چنگ نیكو مینواخت. (۳۲۹ هجری)
ـ ابوعلی سینا دانشمند برجسته ایرانی معروف به شیخ الرئیس درزمان سامانیان می زیسته. او در حدود ۱۰۰ كتاب در رساله نوشته است و در بخشی ازموسیقی سخن گفته است و یكی از نوشته های او درباره موسیقی المدخل الی صناعتهالموسیقی است.
ـ صفی الدین ارموی یكی از دانشمندان بزرگ ایرانی است كه حدود سال۶۱۳هجری در ارومیه به دنیا آمد. عودنواز چیره دستی بود و آثارش در مورد موسیقیكتاب های الادوار و شرفیه درباره پرده بندی عود و گام های موسیقی است.
ـ قطبالدین محمودشیرازی نویسنده كتاب دره التاج كه بخش بزرگی از آن درباره موسیقی است ودر سال ۷۱۰ هجری درگذشت. رساله او در تاریخ موسیقی ارزش زیادی دارد.
ـالجرجانی. شهرت جرجانی بیشتر در علوم ادبی و حكمت است و درباره موسیقی كتاب مقالیدالعلوم و دانش های دیگر سخن گفته است و در سال ۸۱۶ هجری درگذشت.
ـ عبدالقادرمراغی، نقاش و خوشنویس و عودنواز ماهری بوده است. از آثار او كتاب مقاصد الالحان وجامع الالحان درباره علم موسیقی است. (۸۳۸ هجری)
ـ احمدالمسلم الموصلی یكی ازموسیقیدان های ایرانی است كه كتاب درالنفی فی فن الموسیقی را درباره هنر موسیقی وموسیقی نظری نگاشته است. (۱۱۵۰ هجری)
برخی از سازهای ایرانی در دوره پیش از اسلام به سه دسته رده بندیشده اند:
سازهای بادی مانند نی و سرنا و...

سازهای كوبه ای (ضربه ای) مانند تنبك و...
سازهای زهی مانند كمانچه و غچكو...
ارغنون: بر وزن اندرون، ساز-ی ایرانی است مشهور و بسیار قدیمی. گوینداین سازایرانی را افلاطون وضع كرده است. در نوشته ها آمده ارغنون ساز و آواز هفتاددختر خواننده و نوازنده است كه جملگی یك چیز را به یك بار و به یك آهنگ با همبخوانند و بنوازند.
بربط: ساز-ی ایرانی است مرغابی شكل كه كاسه كوچك و دستهبلند دارد و عرب ها آن را گرفته، كاسه چوبی را بزرگ، دسته را كوچك و كوتاه كرده وآن را العود نام نهاده اند.
بیشه: سازی ایرانی است بادی كه بیشتر شبانان ازآن استفاده می كردند.
توتك: بر وزن موشك ، ساز-ی ایرانی است مانند نی كهچوپانان می نوازند.
تنبور: بر وزن زنبور، ساز-ی ایرانی است مانند بربط. عربها به آن الطنبور می گویند.
جلاجل: ساز-ی ایرانی است دف مانند همراه سنج ودایره.
چغانه: بر وزن ترانه، ساز-ی ایرانی است كوبه ای شبیه قانون و برخی آنرا همان قانون می دانند.
چنگ: از سازهای ایرانی پیش از اسلام است كه درادبیات فارسی و نقش های باستانی به چشم می خورد و در اروپا این ساز به هارپ معروفاست.
دنبره: سازی ایرانی است شبیه تنبور و معرب آن طنبوره است.
دهل: سازی ایرانی است ضربه ای كه در زیر بغل گرفته می نوازند.
رباب: سازی ایرانیاست شبیه تنبور كه كاسه ای بزرگ و دسته كوتاهی دارد و روی كاسه پوست آهو می كشند.
رود: نام سازی ایرانی است قدیمی كه در ادبیات فارسی همراه چنگ و رباب آمدهاست.
زنگل: سازی است قدیمی كه دارای زنگوله ها و جلاجل هایی است.
سرنای: سازی است بادی كه به آن نای رومی نیز گفته می شود.
سنتور: سازی استخوش صدا كه بر صفحه چوبی آن ۹ تا ۱۲ خرك با سیم های زرد و سفید دیده می شود و بامضراب می نوازند.
سه رود: سازی ایرانی است كه تركیب شده از سه ساز چنگ و ربابو بربط.
شاخ و شانه: نام یك ساز ایرانی قدیمی است.
شاشك: بر وزن ناوك،سازی است معروف كه به آن رباب نیز گویند.
شاوغر: بر وزن گاوسر، سازی است بادیو نفیرش از كرنا كمتر است و به آن نای رومین نیز می گویند.
شاه نای: كه مخففآن شهنای است كه به سرنای رومی نیز معروف است.
شش تا: نام سازی است كه بهتنبور شش تار معروف است.
شوشك: سازی است كه به آن رباب چهار رود نیز میگویند.
شهرود: سازی است مانند موسیقار كه ایرانیان و رومیان در بزم و رزمنوازند.
عجب رود: از سازهای بادی است و مانند نی می نوازند.
عربانه: سازی ایرانی است شبیه دف و دایره و بعضی به آن دایره حلقه دار می گویند.
عود: همان بربط ایرانی است كه عرب ها نام آن را العود نهاده اند.
غیچك: نام سازیاست معروف كه امروزه به آن كمانچه می گویند.
قانون: نام ساز ایرانی بوده كهبا دو حلقه یا زخمه با انگشتان می نوازند. امروزه به كشورهای عربی و تركیه راه پیداكرده است. نوازندگان این ساز در دوران تیموریان و سلجوقیان و صفویه زیاد بوده اندكه می توان به حافظ قانونی، حافظ مضرابی و رحیم قانونی اشاره كرد كه نقش آنها درعالی قاپو اصفهان دیده می شود.
موسیقار: سازی است كه از نی های بزرگ و كوچكبه شكل مثلث به هم وصل است و دارای صدای جالبی است كه درویشان و شبانان می نوازند ونام پرنده ای نیز است.
مولو: سازی است كه از شاخ آهو ساخته و دارای حلقه هایینیز است.
مهری: نوعی از ساز چنگ است و یكی از نام های چنگ است.
نایمشك: نام سازی است بادی كه به آن نی انبان نیز می گویند.
نی هفت بند و نی لبكنیز از سازهای بادی ایرانی هستند.


چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:, :: 6 قبل از ظهر ::  نويسنده : ستاره

 

در تاریخ اشتباهاتی رخ داده كه سرنوشت ملت‌ها را تغییر دادهاست.اما خطاهایی هم وجود دارد كه باعث كشف و اختراعات بزرگ شده است مانند اختراعپلی‌اتیلن و اختراع كاغذ خشك‌كن، كشف پنی‌سیلین و.... اپرا هم زاده یكی از آناشتباهات تاریخی است. اپرا (Opera ) جمع كلمه لاتینی اپوس (Opus) به معنای «اثر» است و به این تغییر باید اپرا را به طور تحت‌اللفظی به «آثار» ترجمه كرد. اما اپرابه صورت كلمه مفرد مونث از آغاز قرن ۱۷ میلادی به نمایشی گفته می‌شد كه به جای آوازخوانده شود و این اصطلاح تاكنون برای اینگونه نمایش‌های آوازی از قرن ۱۴ میلادی بهشیوه مادریگال و ویلانلا توسط خوانندگان دوره‌گرد (تروبادور Troubadour) اجرامی‌شد.
اپرا (Opera )

اما اپرای واقعی به همت دوتن از اشراف ایتالیا، كنت باردی و دوكمانتوا به وجود آمد. پیشروان اپرا وینچسو گالیله (۱۵۹۱-۱۵۲۰) (Vincenzo Galilei) پدر گالیله، فیزیكدان بزرگ، جولیو كاچینی (۱۶۱۸- ۱۵۵۰) (Giulio Caccini) و ژاكو پری Jacopo Peri) ۱۶۳۳- ۱۵۱۶) بودند. كاچینی و پری هر دو از خوانندگان معروف عصر خودبودند و آنها به دعوت گالیله در تصنیف اولین آثار اپرایی شركت كردند.
گالیلهرساله‌‌ای در موسیقی به نام «مكالمه موسیقی قدیم و جدید» نوشته بود. او در آثارنمایشی یونان قدیم سه حماسه یافته بود كه به همراهی موسیقی اجرا می‌شد. از آنجانتیجه گرفت كه تراژدی‌های یونانی به صورت رسیتاتیف یعنی كلامی كه با موسیقی همراهمی‌شود، خوانده می‌شده. این نظریه مورد توجه گروه نوازندگانی كه در دربار كنت باردیجمع شده بودند، قرار گرفت.
كنت باردی برای احیای شیوه قدیم یونان كه مورد توجهآن زمان بود موسیقیدانان را مامور كرد تا نمایشی همراه موسیقیDramma per Musica بسازند اما از آنجا كه این گروه سه‌نفری هیچگونه نمونه‌ای از تئاترهای یونانی دردست نداشتند تصور كردند كه نمایش‌های قدیم تماماً به آواز خوانده می‌شده است. درحالی كه آواز یا ساز یا گفتار دسته‌جمعی فقط به طور فرعی در تئاتر اجرا می‌شده وربطی به مكالمه تئاتری نداشته است. به این جهت گروه مامور به خیال تقلید از درامیونانی، اپرا را به وجود آوردند.
نخست، پری به كمك رینو چینی شاعر، متن یكداستان قدیمی یونانی را به نام «دافنه» تهیه كرد و به موسیقی درآورد. این نمایش بااستقبال زیاد مواجه شد طوری كه در سال ۱۶۰۰ به مناسبت ازدواج هانری چهارم و ماریادی مدیچی اپرای دیگری به او سفارش داده شد. پری، داستان معروف «ارفه» را برای اپرایدوم خود انتخاب كرد كه بار دیگر به نام «نوریدیچه» در فلورانس به روی صحنه آمد. نوریدیچه اپرایی بود به شیوه رسیتاتیف كه در تمام مدت نمایش، لحن و بیان و مكالمهرا از دست نمی‌داد.
اپرا (Opera )

دو سال بعد كاچینی درصددبرآمد همین داستان را به موسیقی درآورد. اگرچه كار او به مراتب ضعیف‌تر از پری بوداما برای نخستین‌بار «آریا» یعنی آواز اصلی اپرایی را در این نمایش به كار برد.بااین حال هیچیك از این دو آهنگساز را موسس اپرا نمی‌دانند. كسی كه اپرا را به معنایواقعی بنیان گذاشت كلودیو مونت‌وردی (Claudio Monteverdi)، (۱۵۶۷ -۱۶۴۸) بود. مونت‌وردی در ابتدا با تصنیف قطعات كثیری به شكل مادریگال شهرت یافته بود. این شهرتباعث شد كه دوك وینچنتسو گنزاگا (Vincenzo Gonzaga) او را به سمت رئیس اركستردرباری برگزیند و به نوشتن یك اپرا تشویق كند.
اپرا از آغاز پیدایش، نمایشپرخرجی بود. فقط اشراف بزرگ و ثروتمند استطاعت سفارش چنین كار گرانبهایی را داشتندو به همین علت نیز اجرای یك اپرا در درجه اول، نماینده قدرت و ثروت و شخصیتفوق‌العاده كسی بود كه آن را سفارش می‌داد. اگر خانواده مدیچی در فلورانس قدرتنمایش اپرا را داشتند برای خانواده گنزاگا در مانتورا نیز امكان داشت كه چنیننمایشی را در مانتوا به روی صحنه بیاورند.
به خصوص كه دوك گنزاگا خود را نمایشاپرایی نوریدیچه در شب عروسی ماریادی مدیچی حضور داشت و اهمیت اجرای این نمایش رادرك كرده بود.مونت‌وردی سومین كسی بود كه داستان «ارفه و اوریدیس» را به موسیقیدرآورد اما این بار اثر، آزمایشی و تجربی نبود. بلكه یك اپرای كامل بود كه به نام «ارفئو» روی صحنه آمد (۱۶۰۷). مونت‌وردی برای نوشتن این اپرا سال‌های متمادی مطالعهكرد. در اپرای ارفئو تقریباً تمام اصول و قواعد اپرایی رعایت شده و از این حیث آنرا اولین نمونه اپرای كلاسیك می‌دانند.
مقدمه اپرا با یك اورتور كه توسط اركسترنواخته می‌شود آغاز می‌گردد. علاوه بر خواننده تنها در مواردی نیز آواز دو نفری وسه نفری و دسته‌جمعی نیز وجود دارد. اركستری كه با خوانندگان همراهی می‌كرد در آنزمان اركستر بزرگی شمرده می‌شد و شامل سازهای متنوع زهی، بادی و ضربی بود. اركستراپرای پری ۴ ساز داشت اما اركستر در اپرای مونت‌وردی به ۳۴ ساز رسید


چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:, :: 6 قبل از ظهر ::  نويسنده : ستاره

تاريخ و فرهنگ موسيقي جهان

تأليف: حسن زندباف

انتشارات سوره مهر

مركز موسيقي حوزه هنري

چاپ اول: 1388

كتاب حاضر از پانزده بخش تشكيل شده است و با بهره‌گيري از كتاب‌هاي موجود و مرجعي نوشته شده كه در سرتاسر دانشگاه‌هاي موسيقي اروپا تدريس مي‌شود.

«موسيقي هرگز از سير انديشه و تفكر آدمي دور نبوده است و به همين دليل براي دستيابي به روند معقول تكامل آن، چاره‌اي نداريم جز آن كه از ابتدا و از ميان زندگي انسان‌هاي نخستين و سرزمين‌هاي مختلف به دنبال يافتن رخدادها و حوادثي باشيم كه در طول تاريخ، موسيقي ملل را متأثر كرده است.»

نويسنده در ادامه مطلب فوق مي‌افزايد: اگر قصد داشته باشيد كه شناخت كل تاريخ موسيقي را فقط با موسيقي غرب و شناخت سونات‌ها و سنفوني‌ها آغاز كنيم، عملاً راه بيهوده‌اي رفته‌ايم چون اين روش كار شناخت موسيقي را غيرممكن مي‌سازد، تنها مطالعه در تاريخ است كه كمك مي‌كند تا قضاوت ما، از هر گونه اشتباه و خطا به دور بماند.

در بخش اول كتاب مي‌خوانيم: در طول زمان، ابزار كار و روش كار گسترش يافت و از همان ابزار كار، به عنوان وسيله موسيقايي استفاده شد. در طول هزاران سال، موسيقي از آن فرهنگ اوليه فاصله گرفت و جايگاهي براي خود كسب كرد.قوانين روزانه براي آن وضع شد و حركات بدن، كه از ريتم كار نشئت مي‌گرفت، به جزء لاينفك موسيقي بدل شد. اين جريان چنان اهميتي به دست آورد كه با تنوع و گوناگوني بسيار تا به امروز، در تمام فرهنگ‌هاي جهان خودنمايي مي‌كند.

موسيقي در ابتدا صرفاً شامل اصوات بود، اما همراه ريتم، تركيب مناسب‌تري پيدا كرد. آواز چوپانان در اولويت بود. موسيقي آنان يك صداي كشيده و ساده بود كه به عنوان صوت اصلي در ملودي به كار برده مي‌شد. همچنين در طول ساليان دراز اصوات ديگري در كنار اصوات اوليه قرار گرفت.

نويسنده در اين بخش ضمن اشاره به اينكه، قديمي‌ترين اسناد به دست آمده كه نشان از فرهنگ متعالي دارد، متعلق به آسياي قديم است مي‌نويسد: بررسي و جست‌وجوي محققان غرب، براي يافتن ريشه‌هاي فرهنگي، به جمع‌آوري اسناد و الگوهاي كشورهاي باستان منجر شد و در اين راه، حتي از خبرهاي تصادفي، نامه‌ها و اتفاقات درون دربار گذشتگان هم بهره مي‌برند. اما به دليل فرار بودن موسيقي (يعني اينكه خميرمايه موسيقي صوت است و اصوات پديده‌اي ناپايدار و فرارند و بدون وجود دستگاه‌هايي براي ضبط و حراست از آنان، در فضاي لايتناهي محو مي‌شوند.) از اسناد اوليه مربوط به موسيقي چيز زيادي به دست نيامده است.

زماني كه اشكال موسيقي ثبت شدند، ريشه‌يابي آن آسان‌تر شد و كار محققان بيش از پيش به واقعيت نزديك شد. ابتدا اروپائيان متوجه يونان شدند، چون در يونان فلسفه رشد وسيعي داشت و موسيقي جزئي از فلسفه يونان به شمار مي‌آمد و به همين علت شكل منسجم‌تري به خود گرفته بود. حدود هزار سال بعد، چيني‌ها و سپس هندوستان و پس از آن مردم آسياي نزديك (خاورميانه) متوجه موسيقي شدند و تازه صدها سال بعد موسيقي به اروپا رسيد.

در ادامه آمده است: حدود هزار سال است كه اروپائيان با موسيقي زندگي مي‌كنند و از همان ابتدا سعي در ثبت آن داشتند كه با اختراع نت به اين موفقيت دست يافتند. در اروپاي قرون وسطي قادر به تفكيك ملودي‌ها از يكديگر نبودند و با همان موسيقي وارداتي از شرق، موسيقي خود را شكل مي‌دادند و آنچه را نمي‌دانستند با حدس و گمان پيش مي‌بردند.

تحقيقات نشان مي‌دهد كه مردم آسيا، موسيقي تك صدايي و تزيين شده‌اي به كار مي‌بردند، ملودي‌هاي اوليه بر روي هم تأثير مي‌گذاشتند و نوازندگان هم به طور تركيبي آن را اجرا مي‌كردند.

نويسنده در ادامه اين بخش به هنر موسيقي در مصر اشاره كرده و در اين باره آورده است: با كشف آثار تاريخي مربوط به موسيقي در مصر، توجه بسياري از محققان به اين سرزمين جلب شد. آلات موسيقي پيدا شده در مصرف مربوط به پيش از عصرهاي مشخص تاريخ است، اين آلات، از جهت ديگر و براي اثبات تاريخ هم مهم به نظر مي‌رسد. بسياري از اين آلات از دل گورستان‌ها به دست آمده و بخشي از كتيبه‌هاي سنگي آن، حتي از نقش سنگي بين‌النهرين هم برجسته‌تر است.

از دوران حكومت‌هاي پادشاهي گذشته، آلاتي مانند برهم زدني‌هاي مختلف، راسل‌ها و فلوت‌هاي بلند به دست آمده است. كشف اين سازهاي ابتدايي، از جمله ترمپت‌هاي ابتدايي كه در مراسم مرگ و سوگواري نواخته مي‌شد و در حكاكي‌ها به آن اشاره شده، راهي براي شناخت بيشتر محققان در زمينه تاريخ موسيقي گشود.

در قسمتي از بخش اول اين مجموعه به طور كلي به موسيقي قديم قوم يهود اشاره شده است: در اين باره آمده است: موسيقي در اين قوم، براي نيايش اهميت زيادي داشته است كه پس از مهاجرت بزرگ اين قوم يعني 586 قبل از ميلاد، با عود، همراهي مي‌شد.

در ادامه به موسيقي هندوستان پرداخته مي‌شود، در اين راستا مي‌خوانيم: قديمي‌ترين اطلاعات بدست آمده از فرهنگ موسيقي هند در ارتباط با نماز عشاي رباني است كه به دو هزار سال پيش از ميلاد باز مي‌گردد. اولين شكل موسيقي هند، با عنوان «بهار اتاناتياز استرا» در زمان بسيار زيادي پيش از تاريخ مطرح شد و در فاصله زماني ميان دو سده قبل و سه سده پس از ميلاد مسيح به آن اشاره رفته است.

اين مجموعه سپس به موسيقي آفريقا مي‌پردازد و ضمن اشاره به موسيقي قديمي آن كه به چنگ و لاير و سازهاي ديگر كه ادامه سازهاي آسيايي است اختصاص دارد به موسيقي امروزي آن مي‌پردازد كه مشخص‌ترين نمونه آن موسيقي جاز است. مهم‌ترين مشخصه‌ اين موسيقي، جايگاه ريتم در آن است. ريتم در نفس خود سازنده تحرك بدني (رقص) است و تحرك آنان صرفاً بيانگر حالات روحي و رواني دروني است و بدون منظور خاصي انجام مي‌گيرد كه در اين قسمت از كتاب به طور مفصل به جزئيات آن پرداخته مي‌شود.

در فصلي از كتاب حاضر به نام چگونگي اصوات در چين مي‌خوانيم: اصوات در قلب چيني‌ها جاي دارد و موسيقي آن‌ها در رابطه با جامعه عرضه مي‌شود. اصوات موسيقي اوليه آن‌ها از اصوات حيوانات نشئت گرفت كه در حقيقت تن موزيكال نيست. آن‌ها تن‌هاي زيادي را در نظر داشتند كه هيچ كدام موزيكال نبود اما آن‌ها را با هم تركيب مي‌كنند و با سازهايي مثل عود به اداي آن مي‌پردازند. ابتدا بايد عود را مورد توجه قرار داد تا اصوات درك شوند، بعد بايد اصوات را بررسي كرد تا موسيقي فهميده شود و سپس بايد موسيقي را تحليل كرد تا به اصل مطالب رسيد.

در سرآغاز بخش دوم اين مجموعه با عنوان خاور نزديك آمده است: محققان از اسناد پيش از اسلام چيزي به دست نياوردندكه دريابند چه عناصر و يا عواملي در شكل‌دهي موسيقي براي موزيسين‌ها مورد استفاده بوده وچه زمينه‌ فرهنگي داشته كه آن‌ها مورد استفاده قرار دادند. حدس زده مي‌شود كه نقطه شروع از نمادهاي موسيقي محلي بود كه آن‌ها را از ريتم‌ پاي اسب و زنگ شتر در حال حركت مايه گرفته بودند، چنانچه موسيقي سنتي يهود و مصر هم به همين ترتيب فرم گرفت. آنچه به عنوان منشأ و يا سرچشمه به دست آمده و مورد توجه قرار گرفت و در تمام قبايل رشد كرد، با گسترش دائمي به خصوص با حمايت خليفه وقت، جان تازه در كالبد آن دميده شد.

اين بحث در ادامه به موسيقي مذهبي مي‌پردازد و آن را تا حدودي با خواندن قرآن با آواز خوش مربوط مي‌داند.

غير از آواز مخصوص قرآني، در اين بخش به اذان هم اشاره شده كه بنا به قول نويسنده، مؤذن چند بار در روز از بالاي يك مناره با صوت، مردم را به عبادت دعوت مي‌كند.

در قسمتي از بخش دوم به موسيقي ايران پرداخته مي‌شود كه براي روشن شدن وضعيت تاريخي موسيقي ايران، به تاريخ بعد از صفويه اشاره مي‌كند و در ادامه به سنت و فرهنگ موسيقي سنتي پرداخته مي‌شود.

از دوره صفويه به بعد و رواج شريعت‌گرايي، تحريم موسيقي‌ و مساوي دانستن ساز و آواز با لهو و لعب به موضوعي جدي بدل شد و طبيعتاً محدوديت‌هاي را براي موسيقي و اهل آن به وجود آورد. و اين تحريم تا دوره قاجار ادامه يافت و در اين دوره اهالي موسيقي، با مشكلات زيادي رو به رو بودند. البته در اين دوران، دربار قاجار مشوق موسيقي بود و نوازندگان و آوازخوانان با حضور در دربار پيوسته به اجراي برنامه مي‌پرداختند.

اما در صحنه اجتماعي و خصوصاً نزد عوام كه به شدت تحت تأثير علماي ديني قرار داشتند، موسيقي چندان پايه‌اي نداشت.

نويسنده كتاب حاضر درباره سنت و موسيقي سنتي ايران مي‌نويسد: «موسيقي سرزمين‌ ما داراي دو شكل بسيار متفاوتي است: آوازخواني و تصنيف‌خواني موسيقي اصلي آوازخواني بوده است. آوازخواني بدون زمان‌بندي اصوات توليد صوت مي‌كرد و هم‌اكنون نيز چنين شيوه اي را پي مي‌گيرد. به قول نويسنده آن طور كه در كتب قديمي و يا رسالات به آن اشاره شده است، حفظ و نگهداري اين آوازها به طور سنتي انجام مي‌شد و به عبارتي آن را سينه به سينه منتقل مي‌كردند.

همچنين در اين بخش به شكل گرفتن موسيقي نوين پرداخته مي‌شود كه متعلق به بعد از دوران مشروطيت است، در بخش ديگري از كتاب حاضر نويسنده از قول هرودوت مي‌نويسد: ايرانيان موسيقي خاصي براي تشريفات مذهبي داشتند كه سرودهايي از كتاب اوستا بود. كورش هنگام حمله به آشور، از ساز و موسيقي استفاده مي‌كرد. بخشي از كتاب «يسنا» موسوم به «گات‌ها» در اواسط كتاب «يسنا» قرار دارد و در آن هفده سروده مذهبي آورده شده است. او در ادامه مي‌نويسد: موسيقي ايران و هندوستان مشترك بودند و بهرام گور چهارصد نوازنده و خواننده را از هند به ايران آورد.

در حكومت خسروپرويز، «باربد» از موسيقي‌دانان دربار بود كه سيصد و شصت لحن را براي روزهاي سال آهنگ‌سازي كرد و در شاهنامه فردوسي و در خسرو و شيرين نظامي به آن اشاره شده است.

نگارنده در ادامه نيز به تعداد ديگري از شاعران و موسيقي‌دانان اشاره مي‌كند نظير رودكي كه شاعر و موسيقي‌دان سامانيان بود و يا فرخي كه شاعر دربار غزنويان بودكه نوازندگي نيز مي‌كرد.

اساس موسيقي غرب موضوعي است كه در بخش سوم به آن پرداخته مي‌شود و در اين رابطه فرهنگ موسيقي‌ يونان و روم بررسي مي‌شود.

در اين باره مي‌خوانيم: اساس موسيقي يونان- روم، از فرهنگ پيشرفته آسيا تأثير گرفته است و در يونان قديم با دقت و توجه و تحليل به رشد و خلاقيت و در نهايت به تئوري رسيده كه اساس كار قرار مي‌گيرد. يوناني‌ها اولين مردمي بودند كه اساس تئوري موسيقي را پايه‌ گذاشتند كه در اروپا به عنوان علم موسيقي مورد توجه قرار گرفت و اروپائيان با شناختن ماهيت اصوات و با مدد از قوانين اعداد، ملودي‌هاي خود را نظم دادند و با ابداع سيستم‌ هارموني، هنر موسيقي دوهزار ساله خود را شكل دادند. به اين ترتيب غرب يك نظم درست و دقيق نت‌نويسي را به كاربرد كه با استفاده از آن نسل‌هاي آينده تمام يادداشت‌هاي داراي علامت سؤال را تصحيح كرده و جواب درست آن را به دست آوردند.

آنچه در يونان به شكل تئوري فرم گرفت و عرضه شد، به واسطه تمدن‌هاي روم، بيزانس و جهان اسلام، به صورت يك سنت مثبت اروپايي درآمد و در منطقه انواع لغات تخصصي با تغيير فرم متداول گشت كه تا به امروز ادامه دارد: تن، ريتموز، ملوس، هارمونيا، كروماتيك، ان‌ هارمونيك، كر، اركسترا... و به خصوص خود لغت موزيك.

نگارنده درباره تئوري موسيقي يونان مي‌نويسد: موسيقي‌ يونان بر اساس ملودي (خط افقي) شكل گرفته كه عناصر چند صداي مختلف را در درون خود دارد مثل يك صداي ثابت كه دنبال خط ملودي به صدا درمي‌آيد و داراي دو صداي موسيقي مي‌شود و براي تزيين صداي اصلي بكار مي‌رود.

اما اساس آن يك صدايي است. ريتم و ملودي با ظرافتي خاص شكل مي‌گيرد به اين شكل كه با اختلاف كوچكي از زير و بمي اصوات قرار مي‌گيرد. در اصل جريان تئوري با محاسبات فواصل است كه در شكل‌گيري گام‌ها توسط فيثاغورث انجام، و در مدرسه آريستو، به كار گرفته شد.

بخش چهارم به موسيقي كليسا اختصاص دارد كه در اين باره مطلب مورد توجه اين است كه پرچم‌دار موسيقي كليسايي در حقيقت، گرگوريان و آوازهاي اوست.

همچنين در اين بخش از كتاب به اين مطلب اشاره شده است كه ارگ تنها سازي بوده كه مورد تأييد كليسا بوده و ريشه در بيزانس داشته است و اين كه بعد از شكل‌گيري موسيقي لغاتي در آن به كار مي‌رفته است كه معاني اين لغات در اين قسمت به تفصيل بررسي شده است.

نظير «ترپوس» كه به اين معني است كه ملودي يك بار در مفهوم گام‌هاي كليسايي مثل تنوس- مدوس ظاهر مي‌شود، بار ديگر سروي ديگر در ارتباط با همان متن، به تروپوس اضافه و يا وصل مي‌شود كه شامل آداب نماز است. و همينطور «تنوس» به معني تن كامل و به معني فاصله دوم بزرگ مثل (d0-re) است.

اما لغت ديگري كه در اين ارتباط به كار رفته است، «تنوس برگرينوس» به معني تن غريبه است و اين لغت براي تغيير در هشت گام كليسا به كار برده شد. در حقيقت به معني گام است و شامل گام‌هاي يوناني و گام‌هاي كليسايي است.

نويسنده در ادامه به كاربرد موسيقي در اوج قرون وسطي تا شروع رنسانس مي‌پردازد و همچنين ساز‌هاي اشراف قرون وسطي (زمان شواليه‌ها) را مورد تدقيق و بررسي قرار مي‌دهد. در اين باره مي‌نويسد: از سازهاي اين دوره ساز سيمي كردوفون، به عنوان يك ساز الگو و پيشرو شناخته شد. از سازهاي ديگر مي‌توان از «رت» فيدل نام برد.

در اواخر اين بخش از كتاب واژگاني مورد بررسي قرار گرفته‌اند. واژگاني مانند واژه «ترابادور» كه لقب خوانندگان سلحشور يا نوآور فرانسه بود. ترابادورها، شاعر، نغمه‌ساز و خواننده بودند و آواز خود را همراه با ساز ويول، رتا و چنگ همراهي مي‌كردند.

نويسنده همچنين درباره «آرس نوا» مي‌نويسد كه: «در آرس نوا، شرايط نت‌ها پيچيده‌تر مي‌شود، طوري كه ارزش بخش‌ها در نظر مي‌آيد. حدود سال 145، كشش‌هاي سياه و سفيد نت‌نويسي شد، اما مسئله مهم شروع ميزان و ارزش نت در ارتباط هم بود كه هنوز چندان روشن نبود. خطوط تقسيم‌بندي منظم نت‌ها با نام ميزان (بدون مفهوم ريتم) در قرن 15 مطرح شد و در اواسط قرن 17 به عنوان تقسيم‌بندي نت در ميزان متداول گشت.

وارياسيون صداي «تنورناله آ» نام گرفت و از اين وارياسيون در ميزان‌هاي فشرده براي رنگ‌آميزي استفاده شد و تكرار آن را، تكرار مساوي ناميدند. زماني كه دو صداي بالايي در موتت آرام آرام شد، موتت سه‌گانه به تحرك رسيد و با اين تغيير بر آن نام «ايزو ريتم» نهادند و به ايزو ريتميك موتت معروف شد يكي از مهم‌ترين آهنگ سازان «آرس نوا»، «گيوم دماشو» بود.

بخش پنجم به شكل‌گيري موسيقي جديد در ايتاليا (رنسان) اختصاص دارد. در مقدمه اين بحث به اين مطلب اشاره شده است كه آرس نوا، در فرانسه زمينه‌ساز يك حركت جديد در موسيقي شد كه به روح موسيقي اروپاي مركزي قرن سيزدهم ميلادي رونقي بخشيد. آرس‌نوا جاي خود را داشت اما شروع موسقي جديد در رنسانس نبايد فراموش شود. با تجديد حيات هنرها و تجديدنظر به همه اشكال مختلف فرهنگي كه در دوران رنسانس به شكل عملي ظاهر شده بود، رنسانس شكل گرفت. اين تجديد حيات، در موسيقي تجربه شده گذشته اتفاق افتاد كه در قرون وسطي به كمك تئوري‌هاي يوناني پا گرفت و بسياري از عناصر سيستم آن‌ها به غرب منتقل شد و با فراز و نشيب در قرون وسطي به رنسانس تبديل شد. حدود سال 1600 آهنگ‌سازان خواستند كه درام يوناني را به شكل جديدي عرضه كنند كه از درون آن اپراي باروك به تكامل رسيد. در ادامه اين بحث مي‌خوانيم: «بعد از جنگ جهاني اول بيشتر بر روي موسيقي باروك تعمق كردند و به اين نتيجه رسيدند كه موسيقي باروك پرمفهوم‌ترين اتفاق بعد از رنسانس بود.»

موسيقي در اواخر رنسانس- شروع باروك موضوعي است كه در آخر اين بخش به آن پرداخته مي‌شود. در اين باره آمده، مفهوم هنرف تاريخ ادبيات و گذشته موسيقي، در قرن بيستم توجه مورخان را جلب كرد و براي منسجم كردن فرهنگ اروپا تاريخ مدوني شكل گرفت. گوتيك (از قرن دهم تا رنسانس) باروك- كلاسيك و رمانتيك، تأثيرپذيري جريان‌هاي فرهنگي را از يكديگر سبب شد و در نتيجه فرهنگ و هنر و فلسفه و سياست را در يك قالب بررسي كردند. تا بتوانند نتيجه مطلوبي از گذر تاريخي بدست آوردند. در حقيقت وضعيت روحي و رواني هر دوره از تاريخ ضرورتاً در ظاهر انساني تأثير مي‌گذارد و آن تأثير، در قالب يك فرم خاص بيان مي‌گردد و در شكل فرهنگ آن دوره مطرح مي‌شود.

موضوع بخش ششم اين كتاب، اپرا است كه ضمن اشاره به معني آن، چگونگي آن مورد بررسي قرار گرفته است.

oper آلماني opera ايتاليايي به معني كار عمل- ملودرام، سبك موسيقي مادريگال اجباراً به آواز و در درام موزيكال و همچنين كانتات‌هاي تك‌خوان رسيد. اين رشد و تكامل تاريخي در حقيقت يك انقلاب بود كه در درون رنسانس ريشه داشت. به عبارت ديگر كار و عمل آهنگ‌سازان با نظريه‌هاي شخصي بود و از ايده‌هاي قرون وسطي مايه مي‌گرفت. در مركز اين عمل تجديد حيات تراژدي دوران باستان قرار داشت. در واقع احياي درام موسيقي بود و مهم‌ترين پيش آمد در تاريخ موسيقي اروپا، يعني شكل گرفتن چند صدايي در موسيقي را باعث شد(يعني تركيب اصوات در هارموني). اين جريان نه فقط در قرن 17 شامل اپرا بوده بلكه تا به امروز ارزش والايي در اجتماع به دست آورده و گهواره مهم‌ترين فرم موسيقي مثل سنفوني، اوورتور، آريا، رچيتاتيف و غيره نيز شده است.

پيدايش نت موضوع بخش هفتم اين كتاب است در اين باره مي‌خوانيم: در ابتدا شكلي و يا نوشته‌اي تحت عنوان نت به كار بردند كه در حقيقت نام آن‌ها از عالم هستي گرفته مي‌شد ستاره‌ها- سيارات و غيره، بعد از اينكه حروف الفبا در چين، بابل و سرزمين يهود شكل گرفت، بعضي از حروف را به عنوان نت به كار بردند. اما نت در يونان به اشكال ارزشمندتري تكامل يافت. آن‌ها شكلي را تحت عنوان نت در دو حالت به كار بردند، نت‌هاي قديمي باري سازها و اشكال جديد براي آواز، اصوات را با الفبا مشخص مي‌كردند. براي نت‌هاي سفيد حروف الفبا در حال عمودي و بقيه تغييرات در حالت افقي بود.

در ادامه اين بخش به «نيومن» اشاره شده است كه زبان به كار گرفته شده در آواز كه حدس زده مي‌شود از آسياي مركزي و خاور نزديك باشد، نت‌نويسي خاصي را شكل داد. علائم ديگر از آكسنت زبان فرانسه و تكيه بر نقطه خاص حروف به طور عام در نظر گرفته شد. براي مثال در لغات علائمي به كار برده شد كه از بالا و پايين آمدن صدا مايه گرفته است و بعدها زمان‌هاي بلند و كوتاه آن مشخص شد.

در بخش هشتم كتاب حاضر، شكل گرفتن رقص تحت عنوان سوئيت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. نويسنده در اين رابطه مي‌نويسد: در قرن 16 اجراي رقص‌هاي عمومي در فرانسه و ايتاليا به شكوفايي با ارزشي رسيد اما در آلمان زمان زيادي با رقص ملي سرگرم بودند. در اين زمان كارهايي از «تابولاتور» ارگ و عود با اشكال مختلف موجود است كه از رقص‌هاي جفتي با تغيير ميزان‌هاي ساده به تركيبي با سرعت خبر مي‌دهد، بسياري از اين رقص‌ها، محل و تكيه‌گاه فرهنگي قابل توجه داشت.

در ادامه به معني سوئيت پرداخته شده است كه يك حالت از فرم موسيقي در قسمت‌هاي مختلف به رقص‌هاي مورد استفاده گذشته اطلاق مي‌شود. براي مثال: پاوانه و يا گاليارد كه گرم و پرجنبش بود، در نيمه اول قرن 16 اين فرم توسط اساتيد عود در ايتاليا ساخته شد. بعضي از رقص‌ها زنجيرگونه به هم وصل شده و گاهي توكاتا و يا قطعه ديگري به آن اضافه مي‌شد. از سال 1600 به بعد آهنگ‌سازان آلمان براي چهار الي شش‌ساز بادي به علاوه سازهاي زهي غالباً در پاوانه، گاليارد، كورانت سوئيت را ساختند كه همه در يك گام با تم مساوي در نظر گرفته شد و «فروبرگر» سوئيت را با اين جملات به پيانو انتقال داد: آلماند- كورانت- ساراباند و ژيك.

بخش نهم به عصر باروك اختصاص دارد و مي‌نويسد كه اين عصر نه مرزبندي شده و نه شكل متحدي دارد. در مورد موسيقي و شايد هنرهاي ديگر، شروع و جريان فرهنگي خود، كوشش داشته‌اند كه با علائمي اين مشخصه را شكل دهند. بنابراين باروك را به عنوان يك حركت عمومي و برش بر زمان براي هنرها در نظر گرفتند. مفهوم اين لغت عجيب و غريب، غيرعادي، مبالغه و اغراق است. امروزه باروك را به عنوان يك استيل در قرون گذشته نام مي‌برند و شروع آن حدود 1600 است.

نويسنده در ادامه مي‌آورد كه اين موسيقي با ريشه گرفتن از دوران گذشته كه زمينه منسجم‌تري در رنسانس به دست آورد، بارها تغيير كرد و شكل جديد و جدي‌تري به خود گرفت. به عبارت ديگر موسيقي يك صدايي با تغييرات، تجلي در اپرا كرد كه تفكر مثبت درست عصر رنسانس در اين امر دخالت داشت (نظر به اينكه در رنسانس خواستند درام يونان را مجدداً احيا كنند) كه در اين عصر فوري تبديل به حركت زمان شد با عنوان باروك.

بخش دهم اين مجموعه به فشرده‌اي از تكامل اين دوره اختصاص دارد موضوع اين بخش «كنتراپونكت» آلماني، كنترپونكتوس لاتين، كنتراپانكتو ايتاليايي و كنترا پوينت فرانسه، است كه به زبان گفتاري، به معني نتي در مقابل نت ديگر معني مي‌دهد و اين شكل كار فقط مربوط به موسيقي اروپايي است.

در اين باره مي‌خوانيم، شروع تاريخچه آن با كانتوس- فيرموس است كه در دو، سه، چهار صدا به كار برده شده است. در اين شكل تم نبايد در همان ارزش زماني كنترپوان اول برگردد، بلكه براي مثال نت سيد بتواند با نت سياه و يا چنگ همراه شود. حال اگر نت‌هاي همراه حالت‌هاي مختلفي را دربر بگير، contra punctvshoridus نام مي‌گيرد. اضافه شدن خطوط صوتي شامل دو حالت مي‌شود:

يكي خطوط در درون خود يك تناسب با مفهوم را مي‌سازد و ديگري نيز، اين است كه خط ديگر صوتي بايد با هارموني مناسبي هماهنگ شود. كنترپوان در موسيقي به عنوان خط افقي، بايد هميشه در ارتباط با خط عمودي مورد توجه قرار گيرد، در ادامه نويسنده ضمن اين پرسش كه اهميت كدام بيشتر است، ملودي يا هارموني، اين مطلب را خاطرنشان مي‌كند كه اين مسئله بستگي به خط ملودي و يا هارموني كنترپوان دارد.

عصر كلاسيك موضوعي است كه در بخش يازدهم اين مجموعه به آن پرداخته مي‌شود. در قسمتي از اين بخش از كتاب آمده است: آنچه مي‌توان در مورد موسيقي كلاسيك گفت، اين است كه گذر به راه تكاملي و ميسر ساختن اعتبار هارموني در موسيقي از عناصر موسيقي كلاسيك است.

بنا به قول نويسنده، مي‌توان گفت كه هنر يونان به درجه والايي رسيده بود. بنابراين نمي‌توان موسيقي كلاسيك را در عصر كلاسيك، بسيار والا دانست.

نوينسده در ادامه به آهنگ‌سازان اين عصر اشاره مي‌كند، براي مثال: «مس پالترينا» را مي‌توان مانند اپراهاي «موتسارت» در نظر آورد، اگر چه هر دو اثر پيشرفته مايه سرزمين غريبه را داشت. سه استاد مطرح تاريخ اين دوره با پشتوانه عصر كلاسيك، آثار خود را عرضه كردند: «هايدن»، «موتسارت»، «بتهوون» محور موسيقي عصر كلاسيك، اين سه آهنگ‌ساز شدند.

در واقع عصر كلاسيك را نمي‌شود در يك محدوده مرزي در نظر گرفت، چون تعدادي آهنگ ساز با آثار جديد، كارهايي ارائه دادند كه بيان موزيكال آن‌ها ارزش‌هايي براي ارتقاي شنوايي دانست. اما اين سه آهنگ‌ساز، نماينده كلاسيك زمان شدند. آن‌ها سازنده ستوني براي ساختمان موسيقي شدند كه بدون اين ستون ساختمان آينده در هم مي‌ريزد. چنانچه آهنگ‌سازان رومانتيك در اصل به عنوان آهنگ‌سازان كلاسيك در رومانتيك اعتبار خود را به دست آوردند.

عنوان «اركستر» موضوعي را براي بخش دوازدهم رقم مي‌زند. بر اين اساس مي‌خوانيم: در غرب كلمه اركستر عموماً به اركستر سينفوني اطلاق مي‌شود اين اركستر از هشتاد الي نود و گاهي صد نوازنده مختلف شكل مي‌گيرد و به طور معمول شامل چهار گروه است كه اين چهار گروه در ارتباط با هم گوياي يك هدف اجرايي هستند و با زبان موسيقايي واحدي بيان مي‌شوند. در اركستر سينفوني كوشش مي‌شود كه از تمام امكانات صوتي بهره گرفته شود. اين جريان تا قرن بيست شكل خود را حفظ كرده است.

نگارنده اين كتاب در ادامه نيز به توضيحي مختصر درباره گذشته شكل‌گيري اركستر مي‌پردازد، وي مي‌نويسد: «ريشه اين لغت در زبان يوناني است. در ابتدا اين كلمه به جايگاهي براي قرارگيري چند نوازنده اطلاق مي‌شد و اين لغت ريشه‌ يوناني داشت و يك اصطلاح براي موسيقي بود كه جايگاهي براي چند نوازنده را در نظر مي‌گرفتند و اعتبار خود را تحت كاپله به دست آورد.

به اين ترتيب در دوران كلاسيك اركستر را به اين شكل نظم دادند: دو فلوت، ابوا، كلارينت، فاگوت، دو تا چهار هورن، دو ترمپت و سازهاي كوبه‌اي، ساز پوزان يا ترمبون كه در اپرا به كار گرفته شد و بعدها در اركستر سينفوني هم از 3 پوزان استفاده كردند. اين شكل اركستر، در دوران كلاسيك نظم يافت و تا اين زمان بهترين شكل‌گيري از اركستر بود و آهنگ‌سازان بعدي هم با اين شكل‌گيري از اركستر، آهنگ‌سازي مي‌كردند.

نويسنده در ادامه به توضيح چند لغت مي‌پردازد، نظير كاپله كه درباره آن آمده است اين لغت ريشه در كلمه آكاپلا دارد. كاپله نام يك گروه آوازخوان كليسايي بود و در بعضي موارد به موسيقي خارج از كليسا هم گفت مي‌شد.

بخش سيزدهم اين كتاب اختصاص دارد به «فيلارمونيك» به معني علاقه‌مندان سيستم هماهنگي، هارموني است. در اين باره مي‌خوانيم: اين كلمه از قرن 19 مورد استفاده قرار گرفت و با ابعاد بسيار زياد گسترش يافت در سال 1802 يك سالن فيلارمونيك در مسكو تأسيس شد ور در سال 1812 در لندن، 1822 در ليسبون و حتي شهرهاي ديگر، فيلارمونيك بر اين اساس شكل گرفت موسيقي دستوري دربار به جامعه راه پيدا كرد و شكل عمومي به خود گرفت. در سال 1842 گروهي از نوازندگان اركستر از درباره جدا شدند و در وين، فيلامونيك وين را تأسيس كردند و پي در پي براي عمومي كنسرت اجرا كردند، در همين سال هم اركستر فيلارمونيك نيويورك ترتيب يك كنسرت را داد. در سال 1882 كنسرت‌هايي در برلين، سپس در لندن- هامبورگ- مونيخ و غيره انجام شد. كه امروزه سالن فيلارموني و اركستر برلين شهرت جهاني يافته است.

اركستر سينفوني موضوع بخش چهاردهم است. در اين بخش ضمن معرفي ساز‌هاي زهي- بادي چوبي- بادي برنجي و سازهاي كوبه‌اي طبل بزرگ، به چهار صداي انساني تحت عناوين: سوپرانو- آلتو- تنور- و باس مي‌پردازد.

هم‌چنين در اين بخش از كتاب به تكامل ويولن در اروپا- آرشه و نظافت آن و در ادامه به تكامل تكنيك ويولن از گذشته تا به امروز، پرداخته مي‌شود.

« از زمان پيدايش ويولن، تعليم آن را مي‌توان به چهار دوره تقسيم كرد، مقدمات تعليم ويولن، تدريس سازهاي مختلف تا اواسط قرن هفدهم از گاناسي. گاناسي، ويولن و هم‌آهنگي قسمت‌هاي آن را تشريح كرد. نواختن ويولن در اين زمان به شكوفايي رسيد و انگشت‌گذاري روي بندهاي دسته توضيح داده شد و نگارش ويبراتو (ويبراسيون) به وجود آمد. هنر آرشه كشيدن (نقطه برخورد، حركت چپو راست آرشه) و سيستم‌هاي مختلف متداول شد.

بخش آخر كتاب حاضر به موسيقي در اواخر قرن 20 اوايل قرن 21 اختصاص دارد. در لابلاي اين بخش از كتاب مي‌خوانيم: سياهان آمريكايي فرياد مي‌زنند تا اتفاق تبعيض نژادي و برده‌داري آمريكايي به دست فراموشي سپرده نشود. آن‌ها با كلام موسيقي و تأثير شگرفت آن به خوبي آشنا هستند، موسيقي جاز همه‌گير شد، پاپ- راك جهاني شد و حال، هيپ- هوپ، زبان جديد اين سياهان است. در ادامه آمده است سرانجام هيپ- هوپ به نقطه عطفي براي جوانان ستمديده ابتداي قرن 21 بدل شد. ذهنيت اوليه هيپ- هوپ ريشه در زمان‌هاي بسيار گذشته دارد. حتي به دوره پارينه سنگي و زمان برنز باز مي‌گردد به عبارت ديگر با زور در مقابل زورگويي اجتماعي ايستاگي كردن است. به نقل از نويسنده: پديده هيپ- هوپ، به عنوان حركتي در مقابل زور و ستم در جهان است و اين حركت خارج از ذهنيت سفيدپوستان بود و سياه‌پوستان با اين انديشه، محتواي موسيقي جديدي را شكل دادند.

تاريخ برده‌داري آمريكا، سرگذشت تلخ انسان‌هايي است كه به طور اجمال اين بخش از كتاب را خواندني و جذاب كرده است و در مجموعه اين كتاب با نظري گذرا به تاريخ اجتماعي و سياسي در كنار موسيقي براي علاقه‌مندان مفيد فايده است.

 



دو شنبه 27 دی 1389برچسب:, :: 4 بعد از ظهر ::  نويسنده : ستاره

آلبوم شراره

شراره ۳۳۱۱۶۰۰

طلوع۳۳۱۱۶۱۴ 

سالی۳۳۱۱۵۹۷

ستاره۳۳۱۱۵۹۸

شهر من۳۳۱۱۵۹۶

من و تو۳۳۱۶۲۷

قاصد۳۳۱۱۵۹۳

معشوق سیاهی۳۳۱۱۵۹۵

شالیزار۳۳۱۱۵۹۹

 

آلبوم شوک

شوک۳۳۱۶۲۹

بن بست۳۳۱۶۲۶

بازیگر۳۳۱۶۲۳

یادمه۳۳۱۶۳۱

تاج ترانه۳۳۱۶۳۰

بمون۳۳۱۶۲۵

به تو مدیونم۳۳۱۶۲۴

بعد تو۳۳۱۶۲۲

می بخشمت۳۳۱۶۲۸

 

آلبوم شانس

احساس من۲۲۱۱۱۰۳

چیکه چیکه۲۲۱۱۱۰۴

برو برو۲۲۱۱۱۰۵

دونه دونه ۲۲۱۱۱۰۶

شانس۲۲۱۱۱۰۷

اون تو نیستی۲۲۱۱۱۰۸

چرا دنیا۲۲۱۱۱۰۹

دیگه دیره۲۲۱۱۱۱۰

کی میتونه ۲۲۱۱۱۱۱

فانوس۲۲۱۱۱۱۲

سوپراستار۲۲۱۱۱۱۳

 




 

 

 

 

۱-احساس من

 

ماه توی دستامه وقتی تو پیش منی
نه تو نمی تونی از
عشقم دل بکنی

تو مال منی ، طوال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی ، احساس منی
جز تو ، کسی رو نمی خوام

تو مال منی ، طوال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی ، احساس منی
جز تو ، کسی رو نمی خوام

دنیا دنیا تو رو می خوام

تو رو می خوام ، تو رو می خوام

تا تو رو دارم زندگی بهشته برام
انگار خدا عشق تو رو نوشته برام

تو مال منی ، طوال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی احساس منی
جز تو کسی رو نمی خوام

تو مال منی ، طوال منی
دنیادنیا
تو رو میخوام

تو یاس منی احساس منی
جز تو کسی رو نمی خوام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تو مال منی ، منی ، منی ، منی

مال منی

تو تو تو تو تو ، تو رو میخوام

یاس منی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۲-چیکه چیکه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آخرین نامت به دست من رسید
غم شد و اشک و توی چشام کشید

منتظر بودم بگی دوسم داری
نه بری اینجوری قالم بزاری

پس فرستادی تمام عکسامو
پاک نکردی از رو گونه اشکامو

آخر قصه چرا اینجوری شد
قسمت دست من از تو دوری شد

تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم
می ریزم آروم آروم و نم نم

اونی که یه روز عاشقش کردی
حالا میگی فراموشش کردم

چیکه چیکه چیکه چیکه
بارون منو می کشونه تو خیابون

تیکو تیکو تیکو تیکه ساعت
میگه نمیای

تو بیا برام بمون ، تو بیا برام بمون

حالا دنبال یه گوشم تا تو تنهایی بمیرم
وقتی دیگه نمی زاری دست گرمت و بگیرم

تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم
میریزم آروم آروم و نم نم

اونی که یه روز عاشقش کردی
حالا میگی فراموشش کردم

چیکه چیکه چیکه چیکه
بارون منو می کشونه تو خیابون

تیکو تیکو تیکو تیکه ساعت
میگه نمیای

تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم
می ریزم آروم آروم و نم نم

اونی که یه روزی عاشقش کردی
حالا میگی فراموشش کردم

چیکه چیکه چیکه چیکه
بارون منو می کشونه تو خیابون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تیکو تیکو تیکو تیکه ساعت
میگه نمیای

تو بیا برام بمون

دیگه نمیاد ، دیگه نمیاد ، دیگه نمیاد
دیگه نمیاد ، نه دیگه نمیاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۳-برو برو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تو نفسه دوباره بودی
وقتی تو شبم ستاره بودی

تو زمزمه بارون تو قلبمو ازم ربودی

این روزا دلت جای دیگست
چشات محو چشای دیگست

برو که کشتی احساسم و
نگو چیزی فقط برو

برو برو برو برو برو

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که من و تو مال همیم
حرفی نمونده که با هم بزنیم

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که قلب من مال تو یه
حیف دلی که گرفتار تو یه

برو برو برو برو برو برو

میدونی دلم برات می سوزه
قلبت یه روز تو تنهایی می پوسه

من و تو شدیم دو خط موازی
خودت خواستی تو زندگی ببازی

آره عشق تو پس دادم و
نمی خوام بمونی تو یادم و

برو که کشتی احساس مو
نگو چیزی فقط برو

برو برو برو برو

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که من و تو مال همیم
حرفی نمونده که با هم بزنیم

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که قلب من مال تو یه

 

 

 

 

 

 

 

 

حیف دلی که گرفتار تو یه

برو برو برو برو برو برو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴-دونه دونه

چشمای نازت و وا کن ، حیفه اشکات که بریزه
بگو عشقمون همیشه ،
واسه خاطرت عزیزه

میدونم برات عزیزه

دونه دونه اشکام رو گونه هامه

وقتی تو نباشی اینا باهامه
میمونی تو قلبم واسه همیشه

تو رو کم میارم تو روزگارم
همه ی وجودم تویی بهارم

بدون تو تنهام نگو نمیشه

هوا وقتی بارونه آره دلم خیلی می گیره
ندونستی گل یاس من دلم بی تو می میره

من و سپردی به پرسه های بارون
رفتی از لحظه هامون آسون

هنوز کنار یاس گلدون ، به انتظارتم تو ایوون

دونه دونه اشکام رو گونه هامه

وقتی تو نباشی اینا باهامه
میمونی تو قلبم واسه همیشه

تو رو کم میارم تو روزگارم
همه ی وجودم تویی بهارم

بدون تو تنهام نگو نمیشه

هنوزم تو خاطراتم تو رو هر نفس میبینم
چه غریبم بی تو اینجا تو رو میخوام نازنینم

سپیده صبح میدونم میای دوباره
گل سرخ و تو و شبنم ، من و بارون و ستاره

دونه دونه اشکام رو گونه هامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی تو نباشی اینا باهامه
میمونی تو قلبم واسه همیشه

تو تو تو تو

تو رو کم میارم تو روزگارم
همه وجودم تویی بهارم

بدون تو تنهام نگو نمیشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۵-شانس

یه نگاه آره یه نگاه ، دوست دارم من بخدا
یه ستاره یه صدا ، من نمیشم از تو جدا

یه نفر آره یه نفر ، دل و با خودت ببر
یه پری آره یه پری ، تو از همه عالم سری

عشق منی تو عمر منی
هر جا باشم توی قلب منی

روی لب هام فقط اسم تویه
تو حس خوبه
عاشق شدنی

عشق منی آره عمر منی
آره دوست دارم و تو مال منی

عشق منی عمر منی
یادت باشه تو خیال منی

هر جای دنیامی ، تو شانس فردامی
مثل فرشته ها ، هر شب تو رویامی

همه ی باورم از تو نمی گذرم
تو حس خوبه لحظه هامی

هر روز و هر لحظه تو رو می بینم و
تو فکرم دستات و بازم می گیرم و

چشمام می بندم ، یادت می افتم و
آره تو همیشه باهامی

عشق منی تو عمر منی
هر جا باشم توی
قلب منی

روی لب هام فقط اسم تویه
تو حس خوبه
عاشق شدنی

عشق منی آره عمر منی
آره دوست دارم و تو مال منی

عشق منی عمر منی
یادت باشه تو خیال منی

عشق منی آره عمر منی
آره دوست دارم و تو مال منی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عشق منی عمر منی
یادت باشه تو خیال منی

عشق منی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۶-اون تو نیستی

اونکه داره بی تفاوت می گذره رد میشه از من
اونکه داره بی بهونه دور میشه همیشه از من

اونکه تو خواب و خیالش من و دیگه راه نمیده
اونکه که میگه از تموم خاطراتش دل بریده

اون تو نیستی ، اون تو نیستی

اون تو نیستی نه نمیشه باورم
اون تو نیستی بزار از خواب بپرم

اون تو نیستی اونکه که دوستم نداره
اون که داره من و تنهام می ذاره

اون تو نیستی نه نمیشه باورم
اون تو نیست بزار از خواب بپرم

اون تو نیستی اونکه که دوستم نداره
اون که داره من و تنهام می ذاره

اینا رو تو خواب میبینه ، شب تنهایی بلنده
اونکه اشکام و می بینته ، ولی چشماش و میبنده

اونکه هیچ حسی نداره به من و این همه دردم
اونکه میگه تا قیامت پیشه تو بر نمی گردم

اون تو نیستی نه نمیشه باورم
اون تو نیستی بزار از خواب بپرم

اون تو نیستی اونکه که دوستم نداره
اون که داره من و تنهام می ذاره

اون تو نیستی نه نمیشه باورم
اون تو نیستی بزار از خواب بپرم

اون تو نیستی اونکه که دوستم نداره
اون که داره من و تنهام می ذاره

اونکه داره بی تفاوت می گذره رد میشه از من
اونکه داره بی بهونه دور میشه همیشه از من

اونکه تو خواب و خیالش من و دیگه راه نمیده
اونکه که میگه از تموم خاطراتش دل بریده

اون تو نیستی ، اون تو نیستی

اون تو نیستی نه نمیشه باورم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اون تو نیستی بزار از خواب بپرم

 

 

 

 

 

 

 

 

 



اون تو نیستی اونکه که دوستم نداره
اون که داره من و تنهام می ذاره

اون تو نیستی نه نمیشه باورم
اون تو نیست بزار از خواب بپرم

اون تو نیستی اونکه که دوستم نداره
اون که داره من و تنهام می ذاره

 

 


۷-چرا دنیا

چرا دنیا چرا دنیا ، منو می خوای تک و تنها
همش هم گریه ی بارون شدم هم سایه ی ابرا

دلم غمگینه غمگینه ، غروبای غم انگیزه
چرا باید بشم خیره ، به اشکایی که می ریزه

بگو بگو که آره ، هر شب یه روزی داره
اونکه منو برده از یاد ، برمیگرده دوباره

تو که میدونی دنیا ، داره پیر میشه این دل
بزار برگرده پیشم ، مثل موجی به ساحل

منو دادی به دستای ، شبای سرده تنهایی
چرا رحمی تو قلبت نیست ،
آخه دنیا چه دنیایی

چرا هیشکی نمی دونه چه بغضی توی شب هام

چه زخم هایی ازت دنیا رفیقه قلب تنهام

بگو بگو که آره ، هر شب یه روزی داره
اونکه منو برده از یاد ، برمیگرده دوباره

تو که میدونی دنیا داره ، پیر میشه این دل
بزار برگرده پیشم مثل ، موجی به ساحل

بگو بگو که آره ،
هر شب یه روزی داره

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اونکه منو برده از یاد ، برمیگرده دوباره

 


۸-دیگه دیره

تو خیالمی هنوزم ، وقتی نزدیکم به دوری

وقتی حس می کنم از من
هر لحظه تو در عبوری

تو خیالمی هنوزم ، وقتیکه چشم انتظارم
من هنوزم جز خیالت ، از خودم چیزی ندارم

واسه برگشتن از فکرت دیره
داره فکرت دنیام و می گیره

دیگه این رویای با هم بودن
داره از یاد این خونه میره

واسه برگشتن از فکرت دیره
داره فکرت دنیام و می گیره

دیگه دیره دیگه دیره

داره فکرت دنیام و می گیره

دیگه دیره دیگه دیره

تو خیالمی هنوزم وقتی بارون با عطر تو می باره
وقتیکه دستای من هر لحظه تو بارون دستات و کم میاره

تو خیالمی وقتی هر کسی با عشقش

از کنارم رد میشه

تو خیالمی هر جا باشم هر جا باشی

هر لحظه تا همیشه ، هر لحظه تا همیشه

تو خیالمی

واسه برگشتن از فکرت دیره
داره فکرت دنیام و می گیره

دیگه این رویای با هم بودن
داره از یاد این خونه میره

واسه برگشتن از فکرت دیره
داره فکرت دنیام و می گیره

دیگه دیره دیگه دیره

داره فکرت دنیام و می گیره

دیگه دیره دیگه دیره

دیگه دیره دیگه دیره

دیگه دیره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۹-کی میتونه

چشم تو به رنگ آسمونه
صورت تو مثل ماه می مونه

بیا و دستات و بزار تو دستای من
دوست دارم بشم واسه تو دیوونه

کی می تونه کی می تونه مثل یه ستاره
تو آسمونه تو بمونه

کی می تونه کی می تونه مثل من
با تو بمونه عاشقونه

قلب تو چه چه پاک و مهربونه
قدر تو رو کاش دلم بدونه

بیا و سرت و بزار رو شونه من
دوست دارم بشم واسه تو دیوونه

کی می تونه کی می تونه مثل یه ستاره
تو آسمونه تو بمونه

کی می تونه کی می تونه مثل من
با تو بمونه عاشقونه

دلت اگه پیشم بمونه
میشه قلب من برات یه آشیونه

هنوز به عشق تو اسیرم
پای عشق تو یه روز من میمیرم

چشم تو به رنگ آسمونه
صورت تو مثل ماه می مونه

بیا و دستات و بزار تو دستای من
دوست دارم بشم واسه تو دیوونه

کی می تونه کی می تونه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مثل یه ستاره
تو آسمونه تو بمونه

کی می تونه کی می تونه مثل من
با تو بمونه عاشقونه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۰-فانوس

من سکوتم تو ترانه ، من یه فانوس تو زبانه
من نگاه مات و گنگم تو نگاهی عاشقانه

من یه زخمم تو یه مرحم ، من به ندرت تو دمادم.
من یه باغه گر گرفته ، تو مثل نزول شبنم

من و تو دو تا عروسک ، با چشای تیله ای
من و تو زندونی ، خاطره های پیله ای

من یه عکس پر غبار ، از یه ترانه ساز لال
اما تو هنوز مثه ، باوری یک قبیله ای

من پر از شکست و تردید ، تو شکوه تخت جمشید
من شبه شب پره مرده ، تو مثه طلوع خورشید

من یه شهره بی پرنده ، تو یه پیروز یک برنده
بگو تو حراج چشمات ، قیمت ستاره چنده

قیمت ستاره چنده ، قیمت ستاره چنده

من و تو دو تا عروسک ، با چشای تیله ای
من و تو زندونی ، خاطره های پیله ای

من یه عکس پر غبار ، از یه ترانه ساز لال

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اما تو هنوز مثه ، باوری یک قبیله ای

من پر از شکست و تردید ، تو شکوه تخت جمشید
من شبه شب پره مرده ، تو مثه طلوع خورشید

من یه شهره بی پرنده ، تو یه پیروز یک برنده
بگو تو حراج چشمات ، قیمت ستاره چنده

قیمت ستاره چنده ، قیمت ستاره چنده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۱-سوپر استار

نگاهم کن که من رو به سقوطم
نه این من نیست منی که روبه روتم

بزار همه ببینند آسمونم بی فروغه
بزار مردم بدونند که ستارشون دروغه

یه کاری کن یه کاری کن نگو سهم من این بوده
نزار از هم بپاشم من از این تکرار بیهوده

یه کاری کن یه کاری کن که می ترسم از این آوار
یه کاری کن اگه دستات هنوزم ناجیه ای یار

این منم پر شکسته ،
خسته ی خسته
از خودم بیزار و از هموار شکسته

ببین اسیره بن بست جنونم

نمی تونم نمی تونم که من اینجا بمونم
نمی تونم نمی تونم که من اینجا بمونم
نمی تونم نمی تونم که من اینجا بمونم



آلبوم شراره (سال 1383 کمپانی نوای رامشه)

1.شراره

2.طلوع

3.سالی

4.ستاره

5.شهر من

6.من و تو

7.قاصد

8.معشوق سیاهی

9.شالیزار

10.ریمیکس

 

 

بهترین های آلبوم شراره: (شراره- من و تو- ستاره – معشوق سیاهی –سالی - طلوع)

 

 

 

آلبوم تهدید (سال 1384 غیر مجاز)

1.جوون (آهنگ مربوط یه یکی از برنامه های شبکه مهاجر که پخش نشد)

2.هموطن (به همراهی رضا صادقی - سپهر- بابک تسلیمی و....)

3.چتر شکسته (به همراهی مهدی مدرس)

4.رفتن (به همراهی مهدی مدرس)

5. ندای آسمونی (به همراهی بابک تسلیمی)

6.تب (این آهنگ توسط فرزاد به خواسته ارژنگ حقانی به عنوان نمونه کار خونده شد)

7.اگه ندیده بودمت (به همراهی مریم محشر یا همون دی جی مریم سابق)

8.هدیه خدا (به همراهی بابک تسلیمی)

9.زندون دل (بازخوانی آهنگ فریدون فروغی)

10.پروانه ی من (بازخوانی آهنگ فریدون فروغی)

 

 

بهترین های آلبوم تهدید: (چتر شکسته-ندای آسمونی-رفتن-هموطن)

 

 

 

 

 

آلبوم تعقیب (سال 1385 غیر مجاز)

1.چتر شکسته

2.پاپتی

3.نیشخند

4.خسیس

5.خونه ستاره

6. شراره ریمیکس

7.بهش بگو

8.تعقیب

9.هفت رنگ (کاور یکی از آهنگ های Tina charles)

10.فریاد

 

 

بهترین های آلبوم تعقیب: (بهش بگو - هفت رنگ - فریاد - خونه ستاره - تعقیب) 

 

 

 

آلبوم شوک (سال 1387 کمپانی ایران گام)

1.شوک

2.بن بست

3.بازیگر

4.یادمه

5.گیج

6.تاج ترانه

7.شوک (ریمیکس)

8.بمون

9.به تو مدیونم

10.بعد تو

11.میبخشمت (آهنگ کاور incomplete از گروه backstreet boys)

12.من و تو (ریمیکس)

 

 

بهترین های آلبوم شوک: (شوک - بازیگر-  تاج ترانه - به تو مدیونم)

 

 

 

آلبوم شانس (سال 89-1388 کمپانی هنر اول و چهره خندان)

1.احساس من

2.چیکه چیکه

3.برو برو

4.دونه دونه

5.شانس

6.اون تو نیستی

7.چرا دنیا

8.دیگه دیره

9.کی میتونه

10.فانوس

11.سوپراستار

 

 

بهترین های آلبوم شانس: (به جرات میتونم بگم کل آلبوم)

 

تک سانگ ها

 

1.پنجره

2.عاشقت بودم

3.نم نم بارون

4.یاد استاد (باز خوانی آهنگ ویگن)

5.عشق من

6.نفرین به جنگ (کاور از آهنگ Show must go on از گروه Queen)

7.نفس بریده (به همراهی محسن چاووشی)

8.نفس بریده 2 (به همراهی محسن چاووشی و محسن یگانه)

9.هموطن (اجرا شده در کنسرت به همراهی محسن یگانه)

10.تو نزدیکی (به همراهی بهنام صفوی و علی اصحابی)

11.بی تو (تیتراژ برنامه ماه عسل)

12.صبح سپید (تیتراژ برنامه صبح آمد)

13.دوئل (به همراهی مهدی مدرس)

14.پشت صحنه زندگی (به همراهی محسن چاووشی مهدی مقدم مهدی مدرس امید عامری)

15.زمستون (به همراهی امید عامری مهدی مدرس)

16.گل سر(به همراهی محسن چاووشی)

17.ایرونی هرجا باشه یک عاشقه (به همراهی مهدی مقدم و بهزاد ابطحی)

18.بوی عیدی (اجرای زنده و بازخوانی آهنگ فرهاد مهراد)

19.یادته (به همراهی بابک تسلیمی)

20.World Cup 2006 (به همراهی مهدی مقدم و مهران احراری و...)

21.من یه ایرانیم (به همراهی داریوش شهریاری و مهدی مقدم ومهدی مدرس و...)

22.پسران آجری (سکانس پایانی فیلم پسران آجری)

23. کی اشکاتو پاک میکنه (به همراهی مهدی مدرس باز خوانی آهنگی ازابی)

24.عیدت مبارک (تیتراژ برنامه نوای آریایی در عید نوروز)

25.اولین لحظه ی دیدار(به همراهی امید عامری)

26.بر سکوی افتخار (تیتراژ برنامه بر سکوی افتخار به همراهی هژیر مهرافروز که پخش نشد)

27.نارفیق (به همراهی مهدی مدرس)

28.Remix-TV3 (میکس با چند آهنگ تیتراژ از مجید اخشابی و محسن یگانه و رضا عطاران و...)

29.خلیج فارس (باز خوانی آهنگی از ابی)

30.دونه دونه ریمیکس



20 دی 1389برچسب:, :: 5 بعد از ظهر ::  نويسنده : ستاره

 

 



فرزاد*****شلیک*****فرزین
فرزاد فرزین
درباره وبلاگ

** سلام به وبلاگ خودتون خوش اومدید. ** من یکی از طرفدارای پر و پا قرص فرزاد فرزینم و این وبلاگم مخصوص ایشون درست کردم هر اطلاعاتی از ایشون داشته باشم و تو این وبلاگ براتون میزارم و امیدوارم که مورد توجه شما دوستان واقع بشه جهت ارتباط با فرزاد فرزین میتونید به وب سایت شخصی ایشون سر بزنید اینم ادرسش: www.farzadfarzin.net *** اینم ایمیلش:farzad@farzadfarzin.com ****** راستی کپی برداری از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا وبسایت ما رو با عنوان ***فرزاد فرزین***و آدرس farzadfarzin.LoxBlog.ir لینک کنید
 بعد مشخصات لینک خودتو تو کادر زیر بنویس. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در وبسایت فرزاد فرزین قرار میگیره..





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 3362
بازدید هفته : 3646
بازدید ماه : 5370
بازدید کل : 206923
تعداد مطالب : 247
تعداد نظرات : 245
تعداد آنلاین : 1

ابزار پرش به بالا

فال روزانه
دریافت همین آهنگ